دسته‌ها
مهاجرت به استرالیا

شروع صدور دعوتنامه ویزای کاری ایالت ویکتوریا

امروز ایالت های استرالیا سهمیه ای برای صدور دعوتنامه های کاری و سرمایه گذاری از دولت فدرال این کشور دریافت کردند. پیروی این امر، ایالت ویکتوریا (ملبورن) هم شرایط جدید صدور دعوتنامه های ویزای کاری را اعلام کرده است.

این ایالت از امروز شروع به دریافت تقاضای صدور دعوتنامه ویزای کاری کرده است. بر خلاف پارسال، متقضیان ویزای کاری در خارج از استرالیا هم میتوانند برای دریافت دعوتنامه این ایالت اقدام کنند. در ضمن، با توجه به کمبود شدید نیروی کار در ویکتوریا، لیست مشاغل مشخصی برای متقاضیان اعلام نشده و عملا تمام متقاضیانی که شغل آنها در لیست مشاغل مورد نیاز استرالیا وجود دارد میتوانند برای این ایالت اقدام کنند.

شرایط ارسال درخواست دعوتنامه برای متقاضیان خارج از استرالیا از قرار زیر است:

  • سن پایین ۴۵ سال
  • مدرک ارزیابی مثبت مهارت (Skill Assessment) برای یکی از مشاغل موجود در لیست مشاغل مورد نیاز استرالیا
  • داشتن نمره آیلتس ۶ یا معادل آن در هر مهارت
  • داشتن ۶۵ امتیاز در سیستم امتیازبندی ویزای کاری استرالیا
  • تکمیل فرم Registration of Interest و موافقت ایالت برای ارسال درخواست دعوتنامه

توجه فرمایید که پروسه دریافت دعوتنامه این ایالت بسیار رقابتی است.

برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد ساز و کار ویزای کاری استرالیا میتوانید از این صفحه بازدید فرمایید.

دسته‌ها
مهاجرت به استرالیا

آخرین اخبار بازگشایی ایالت ها

متاسفانه هنوز هیچ کدام از ایالت های استرالیا شروع به صدور دعوتنامه های ویزای کاری و سرمایه گذاری نکرده اند ولی ایالت های کویینزلند و تاسمانی اعلامیه های زیر را صادر کردند.

صدور دعوتنامه از طرف ایالت ها مشروط به دریافت سهمیه از دولت فدرال است که هنوز این اتفاق نیفتاده است.

ایالت کویینزلند

کویینزلند اعلام کرده است که امسال متقضیان خارج از استرالیا هم دعوتنامه ویزای کاری دریافت خواهند کرد. لیست مشاغل مورد نیاز ایالت برای متقاضیان خارج از استرالیا به زودی اعلام خواهد شد.

ایالت تاسمانی

ایالت تاسمانی هم برنامه ویزاهای کاری این ایالت را اعلام کرده است. بیشتر سهمیه مختص افرادی است که در این ایالت مشغول به کار هستند یا یک پیشنهاد شغلی از این ایالت دارند. البته یک لیست مشاغل هم برای افرادی که خارج استرالیا هستند و پیشنهاد شغلی هم ندارند منتشر شده که متن آن در پایین این نوشته قرار داده شده است.

یادآوری میکنیم که این ایالت همچنان بسته است و درخواست دریافت دعوتنامه، صرفا بعد از بازگشایی ایالت و ثبت EOI امکانپذیر است.

دسته‌ها
مهاجرت به استرالیا

اولویت استرالیا برای بررسی درخواست های ویزای کاری

دولت استرالیا تصمیم دارد که بررسی حدود ۶۰.۰۰۰ درخواست ویزای کاری که هنوز نهایی نشده اند را در اولویت قرار دهد . این تصمیم در پی کمبود شدید نیروی کار در استرالیا گرفته شده است.

بنابر اطلاعات، در حال حاضر (آگوست ۲۰۲۲)، تعداد درخواستهای ویزا که به سرانجام نرسیده اند نزدیک به یک میلیون (انواع مختلف ) است که علت اصلی آن، بسته بودن مرزها به دلیل COVID-19 بوده است.

طبق برنامه ریزی های انجام شده، افراد مستعد خارجی ماهر در حوزه سلامت، آموزش و مراقبت از افراد مسن را در اولویت قرار میدهیم.

وزیر امور داخله، کلیر اونیل

وزیر امور داخله همچنین در مصاحبه ای با رادیو ABC اظهار داشت که: “آنچه برای من در اولویت قرار دارد این است که با وجود تمامی موانع ، هر آنچه در توان داریم برای رفع درخواست های ویزای به سرانجام نرسیده انجام دهیم. تغییری که باید ایجاد کرد، اولویت دادن به افراد خارج از استرالیا است که می خواهند برای کار به اینجا بیایند و در سریع ترین زمان ممکن مستعد شروع به کار در استرالیا هستند.”

ارقام اعلامی جدید دولت استرالیا نشان می‌دهد که تعداد درخواست‌های ویزا در حال حاضر ۹۶۱.۰۱۶ مورد است (برای انواع دسته‌های ویزا) که حدود ۵۶۰.۱۸۷ از این تعداد درخواست، توسط افراد خارج از استرالیا ثبت شده است. این میزان شامل ۵۷.۹۰۶ نفر نیروی کاری ماهر است که به دنبال ویزای دائمی هستند. ۱۳.۸۰۶ نفر نیز منتظر دریافت ویزای کار موقت هستند.

آقای اونیل همچنین در مصاحبه با SBS News اظهار داشت که: “صحبت از این ویزاهای معوقه حکایت قطره ای در دریاست که قریب به یک میلیون هستند، در حالیکه با کاهش میزان بیکاری تقریبا به نیم میلیون نیروی کار احتیاج داریم.”

“حتی اگر تمامی دارندگان ویزای دائمی و موقت را به صف کنند باز هم نمیتوانند کمبود نیروی کار استرالیا را جبران کنند.”

اونیل

وی همچین اظهار داشت: “برنامه مهاجرت ما برنامه ای برای شکل گیری استرالیا است و باید به طور جد در رابطه با آن فکر شود و گفت و گویی عمومی صورت گیرد و طراحی آن نیز با دقت انجام شود.”

خانم اونیل که اخیرا به سریلانکا سفر کرده است، از فرصت پیش آمده در مصاحبه خود برای تاکید بر برگرداندن قایق ها استفاده کرد. اهمیت این بحث اینجاست که در حال حاضر، سریلانکا با مشکلات اقتصادی زیادی دست به گریبان است و حس فرار از این موضوع، موجب افزایش ریسک پذیری مردم برای رسیدن به استرالیا به هر طریقی میشود.

“مهمترین چیزی که در جایگاه الان خود میتوانم بگویم این است که عملیات مرزهای مستقل و مقتدر، سیاست دولت استرالیا است. فکر نکنید که سوار قایق میشوید و با آمدن به استرالیا میتوانید زندگی جدیدی شروع کنید؛ چون در این صورت برگردانده میشوید.”

دسته‌ها
تجربه شخصی سرمایه گذاری تجربه های شخصی

کافی شاپ ملبورن

متین امیرشاهی، مدیر مجموعه به همراه دو نفر از موکلین ویزای ۱۸۸ سرمایه گذاری استرالیا در کافی شاپ ملبورن

دسته‌ها
Uncategorized

لیست مشاغل ساث استرالیا

لیست جدید مشاغل مورد نیاز ساث استرالیا از طریق لینک پایین صفحه در دسترس است.

میتوانید از قابلیت جستجو در بالای صفحه برای پیدا کردن شغل خود استفاده کنید. با کلیک بر روی شغل مورد نیاز، اطلاعات نمایش داده میشود. اگر در قسمت Offshore، کلمه Currently Unavailable نوشته شده، متاسفانه رشته شما جزو لیست مشاغل مورد نیاز این ایالت برای متقاضیان خارج از استرالیا برای دوازده ماه آینده نیست.

برای مشاهده لیست روی این لینک کلیک کنید!

دسته‌ها
تجربه شخصی سرمایه گذاری تجربه های شخصی

تجربه شخصی بهروز
سرمایه گذاری در استرالیا

فهرست

تصمیم برای مهاجرت
خرید بیزینس در استرالیا
رضایت از تصمیم مهاجرت

تصمیم برای مهاجرت

برای اکثر افراد، سرمایه گذاری در کشور جدید مثل راه رفتن با چشمان بسته است چون هیچ دانشی درباره بازار تازه ندارند. افرادی که به فکر ویزای سرمایه گذاری استرالیا هستند خیلی دوست دارند که از تجربه ایرانیانی که قبلا با این ویزا وارد استرالیا شده اند بیشتر بدانند.

در این خصوص، ما با یکی از دارندگان ویزای سرمایه گذاری استرالیا که چند سال در استرالیا بوده اند گفت و گویی داشتیم.

سلام روز بخیر بهروز جان، حالت چطوره؟ می دونی امروز برای چی مزاحمت شدیم دیگه. میشه لطفاً مختصر اطلاعاتی راجع به زندگی و حرفه ات قبل از مهاجرت به ما بدی و اینکه چی شد که تصمیم به مهاجرت گرفتی؟‌

سلام، روز بخیر. حتما چرا که نه. والا من در ایران چندین سال بود که مدیریت رستوران خودم رو داشتم، از کارم هم راضی بودم. مشکلات مربوط به خودش مثل شب کاری و نظارت تمام وقت رو داشت اما چون فوت و فن کار رو بلد بودم باهاش مشکلی نداشتم.

به اصرار همسرم تصمیم بر این شد که تنها پسرمون رو برای تحصیل بفرستیم استرالیا. اقوامی هم اونجا داشتیم. راستش هر دوی ما میدونستیم درست ترین کار برای فرزندمون همینه. پسر ما توی سن حساسی بود و همسرم بسیار نگران آینده اش بود.

بعد از پرس و جوی بسیار و کسب اطلاعات فهمیدیم چون پسرمون زیر سن قانونی هست باید با یک خانواده استرالیایی زندگی کنه، که خب همسر من طاقتش رو نداشت. تصمیم بر این شد که ما هم همراه پسرمون پروسه مهاجرت رو شروع کنیم.

خب من سنم در آن زمان ۴۶ سال بود و ویزای سرمایه گذاری تنها آپشن ما بود. البته خودم هم همه عمرم کار آزاد کرده بودم و راحت تر بودم باز هم بیزینس خودم رو داشته باشم.

برای انتخاب وکیل واقعا وقت صرف کردیم، چون به حر حال سرمایه زندگی مون رو داشتیم جا به جا می کردیم. متاسفانه در ایران هیچ ارگانی نیست که روی کار دفاتر مهاجرتی نظارت داشته باشه. همه هم با یک عنوان وکیل رسمی فلان کشور مشغول به کارند.

با اطلاع از اینکه اقای دکتر امیرشاهی وکیل دادگستری هستن و پسرشون هم عضو سازمان MARA و مترجم دادگستری هستن تصمیم به همکاری با شما گرفتم که مطمئن باشم دفعه بعد که می آیم دفتر سر جاش باشه!

از مرحله انتخاب وکیل که بگذریم، لازم بود Business Plan ارائه بدیم. در واقع اعلام بکنیم که ایده کسب و کارمون در استرالیا چی هست که خب باز هم من دوست داشتم در راستای سابقه کاری خودم باشه اما اطلاعات برای نوشتن Business Plan نداشتم و وکیل تحقیقات لازم از قبیل مکان، مخارج و غیره رو برای ارائه به ایالت مربوطه انجام داد.

در کمتر از چهار هفته، ایالت ویکتوریا (ملبورن) با طرح پیشنهادی موافقت کرد و کار حسابرسی و کارشناسی املاک شروع شد. سخت ترین قسمت همین بخش بود که باز با ارائه گایدلاین های مشخص و گام به گام از سمت وکیل منظم انجام شد. دقیقا ۱ سال و ۷ ماه بعد از شروع کار ویزای ما ۳ نفر به دستمون رسید.
بازگشت به فهرست

خرید بیزینس در استرالیا

خیلی ممنون بهروز جان، میشه یک مقدار هم برای ما از بعد از ورود به استرالیا بگی؟

خب خودتون می دونین که ویزای ما ۱۸۸ بود که موقت بود و ۴ سال و ۳ ماه وقت داشتیم تعدات سرمایه گذاریمون رو انجام بدیم. یک سال اول رو تصمیم داشتم فقط تحقیق کنم. در واقع تمام کسانی که در استرالیا می شناختم کارمند بودند و اطلاعات به خصوصی در زمینه شغل آزاد نداشتند.

در طی تحقیقات با چند مشاور سرمایه گذاری فهمیدم کم ترین ریسک مربوط به رستوران های زنجیره ای هست که معروف هاشون مثل McDoland حق امتیاز میلیون دلاری نیاز دارند و معمولی ترینشون مثلSub Way بسته به اینکه کجا قرار داره از ۲۵۰ هزار دلار شروع میشه.

آپشن دیگه هم این بود که کافی شاپ و یا رستورانی رو با وسایل و اسم از صاحب قبلیش بخرم که خب هزینش کمتر می شد اما ریسک ریزش مشتری با عوض شدن مدیریت رو داشت. تصمیم بر این شد که رستورانی با منوی ایرانی، لبنانی، ترکی دایر کنیم که مشتری هایی از تمام ملیت ها جذب کنیم چون غذا های ایرانی برای خیلی از خارجی ها شناخته شده نیست.

بعد از دو سال از ورودم مکان مناسبی پیدا شد و با کلی گشت و گذار، تهیه کننده مواد اولیه ام رو هم انتخاب کردم. با استخدام ۲ کارمند استرالیایی در ابتدا شرط کار افرینی برای ویزای دائم رو هم رعایت کرده بودم.

خب خدارو شکر محله مناسبی بود و زودتر از اون که فکر می کردم دخل و خرج با هم یکی شد و کم کم به سود دهی رسیدیم. البته این راه همش هم حسن نبود و کم سختی نداشت. به عنوان یک خارجی وقتی که به عنوان مثال یک مشکل فنی توی رستوران برام پیش می اومد مثل ایران نبود که راحت زنگ بزنی و تعمیرکار بیاد و باید حسابی می گشتم و آدم منصفی پیدا می کردم که قیمت مناسب بهم پیشنهاد کنه. در واقع خیلی از مسائل رو می بایستی از اول یاد بگیری.
بازگشت به فهرست

رضایت از تصمیم مهاجرت

خیلی ممنونم بهروز جان، به عنوان آخرین سوال می خواستم بپرسم که همسرت و پسرت از مهاجرت راضی هستند؟

خب به طبع همسرم هم مثل من دلتنگ خانواده و دوستان هست اما یه جورایی الان دیگه اینجا رو ترجیح می ده، خصوصا اینکه جا افتاده و شروع کرده درس هم میخونه. دوستان خوبی هم اینجا پیدا کردیم.

پسرم هم که انگار نه انگار که مهاجر هست و حسابی در حال خوش گذرونی هست خصوصا که مدرسه های اینجا زمین تا آسمون با ایران فرق دارند و معتقدند فشار درسی از دانشگاه باید شروع بشه و بچه ها در این سن بیشتر باید شاد باشند و این کارو با کمپ های مختلف و کلاس های ورزشی متعدد براشون انجام می دهند. حالا شما بگید نباید خوشحال باشه؟!
بازگشت به فهرست

دسته‌ها
تجربه شخصی کاری تجربه های شخصی

میلاد | تجربه پیدا کردن کار و استخدام در استرالیا

فهرست

شرایط میلاد
پیدا کردن کار و استخدام از ایران
سفر به استرالیا
چطور از ایران کار پیدا کنیم؟
چطور در استرالیا کار پیدا کنیم؟
آگهی استخدام مستقیم کارفرما
آگهی استخدام آژانسهای کاریابی
لینکدین
مصاحبه کاری
ویدئو

شرایط میلاد

میلاد ۲۹ ساله متقاضی مهاجرت کاری به استرالیا بود. وی به واسطه حضور برادرش در استرالیا قبلا با ویزای توریستی به این کشور سفر کرده بود و از نزدیک استرالیا را دیده بود.

با توجه به اینکه پروسه مهاجرت کاری بدون داشتن کارفرما کمی طولانی است، ترجیح او پیدا کردن کارفرما در استرالیا و گرفتن اقامت از طریق پیدا کردن کار در این کشور بود. با داشتن مدرک تحصیلی مهندسی کامپیوتر و ۵ سال سابقه کاری حرفه ای در بخش IT در ایران، بالاخره یک اسپانسر کاری در ملبورن برایش پیدا شد.

او تجربه و توصیه های خود را در ارتباط با پیدا کردن یک کار تخصصی در استرالیا برای کسانی که به این کشور مهاجرت میکنند در این متن از زبان خودش بیان کرده است:
بازگشت به فهرست

استخدام و پیدا کردن کار از ایران

برادرم با ویزای تحصیلی وارد استرالیا شده بود و حسابداری خونده بود و با اینکه تجربه کاری ای نداشت، یک ماه بعد از فارغ التحصیلی تونست کار مرتبط پیدا کنه. سابقه کاری من از محمد (برادرم) بیشتر بود ،زبانم هم دست کمی ازش نداشت. به خاطر همین فکر میکردم منم یه ذره سایتهای کاریابی استرالیا رو بگردم کار پیدا میکنم.

یه ذره که گذشت متوجه شدم که علیرغم داشتن یک رزومه ی قابل قبول، سطح خوب زبان انگلیسی و سابقه کاری مرتبط با رشته ام، پیدا کردن کار در استرالیا، اونم از ایران، سخت تر از چیزی بود که فکرش رو میکردم.

با اینکه بازخورد اولیه اپلیکیشنها بد نبود، موقعی که میگفتم خارج از استرالیا هستم و فقط از طریق اسکایپ میتونم مصاحبه کنم دیگه خبری از کارفرماها نمیشد. مطمئن شدم اگه بخوام از طریق اسپانسر کاری مهاجرت کنم، حتما باید خودم توی استرالیا باشم.
بازگشت به فهرست

سفر به استرالیا

از طریق برادرم در استرالیا درخواست ویزای توریستی دادم. سابقه سفرم خوب بود، مدارک مالی خوب داشتم و قبلا هم استرالیا رفته بودم و برگشته بودم. به خاطر همین امیدوار بودم که ویزا رو بگیرم.

توی این حین که منتظر جواب ویزای توریستی بودم داشتم برای کار توی استرالیا هم اپلای میکردم. اگر هم که برای مصاحبه بهم ایمیل میدادن میگفتم که ساکن استرالیا هستم و برای یک سفر موقت خارج از استرالیام و یک ماه دیگه برمیگردم استرالیا و میتونم مصاحبه کنم.

خلاصه از این اپلیکیشنهام یکی دو تا وقت مصاحبه از همون ایران گرفتم و بعد از تقریبا یک ماه ویزام هم اومد. پروازم رو هم سریع گرفتم و رفتم ملبورن پیش داداشم. اون دو تا مصاحبه ای که از ایران گرفته بودم به جایی نرسیدن ولی از طریق یه آشنا توی استرالیا یه وقت مصاحبه با یه شرکت کوچیک گرفتم و بعد از دو بار مصاحبه بهم پیشنهاد کاری دادند.

البته چون روی ویزای توریستی بودم نمیتوستم یه سره شروع به کار کنم. برام ویزای TSS یا همون کار موقت لاج کردند. با کلی دنگ و فنگ تونستم ویزام رو ببرم روی ویزای کار و بعد از چند ماه شروع به کار کنم.
بازگشت به فهرست

چطور از ایران کار پیدا کنیم؟

واقعیت اینه که حضور فیزیکی در استرالیا کار پیدا کردن رو خیلی راحت تر میکنه. ولی غیر از اون، عامل تعیین کننده اینه که تجربه کاری داشته باشید و چیزی بلد باشید که کارفرما نتونه به راحتی توی استرالیا پیدا کنه. مثلا یه برنامه تخصصی رشته تون.

اگه هم تجربه کاری توی استرالیا داشته باشید عالیه حتی اگه کار تخصصی نبوده باشه. اکثر کارفرماها در استرالیا موقعی که میخوان یه کارمند جدید استخدام کنند به کارفرماهای قبلی زنگ میزنند و نظرشون رو راجع به کارمند میپرسند. شاید علتی که دوست ندارن اولین کارفرمای شما در استرالیا باشن هم همینه. چون کسی رو ندارن راجع به شما ازشون نظر بپرسن!
بازگشت به فهرست

چطور در استرالیا کار پیدا کنیم؟

برای پیدا کردن یک شغل تخصصی در استرالیا اول از همه باید یک رزومه منطبق با استانداردهای استرالیا درست کنید.

وبسایت های جستجوی شغلی مثل Seek و Indeed  کمک زیادی به من کردند. آگهی های شغلی این وب سایتها دو نوع هستند. یا به طور مستقیم از طرف خود کارفرما و یا از طرف آژانسهای کاریابی یا همون Recruitment Agency.
بازگشت به فهرست

آگهی استخدام مستقیم کارفرما

برای آگهی هایی که خود کارفرما به طور مستقیم میده، شما رزومه تان رو برای یک فرد در خود شرکت کارفرما میفرستید. برای شرکتهای بزرگ، معمولا آگهی لینکی داره که شما رو به وبسایت رسمی شرکت می بره و از شما می خواد یک پروفایل درست کنید و درخواست کارتون رو بفرستید. من به شخصه هیچوقت این راه زمان بر رو انتخاب نکردم . رقابت خیلی زیادی برای کار کردن در این شرکتها هست.
بازگشت به فهرست

آگهی استخدام آژانسهای کاریابی

حالت دوم، استفاده از یک آژانس کاریابی هست. اکثر آگهی های شغلی استرالیا توسط آژانسهای کاریابی منتشر میشن. به نظر من، این حالت ایده آله چون شما مشخصاتتون رو در پایگاه داده شرکت کاریابی وارد می کنید و منطبق با توانایی های شما، به شرکت هایی که درخواست نیروی کار در این زمینه دارند، معرفی می شین.

من شخصا بازخورد مثبتی از این شرکت های کاریابی می گرفتم اگرچه از طریق اونا کارم رو پیدا نکردم. همه شون با هدف استخدام شما و دریافت کمیسیون با هم در رقابت هستند و معمولا با شما برای گرفتن حقوق بهتر و داشتن قرارداد بلندمدت مذاکره می کنند.
بازگشت به فهرست

لینکدین

لینکدین خیلی مهمه! خیلی از آدما رو میشناسم که خود کارفرماها توی لینکدین پیداشون کردند و بهشون پیشنهاد مصاحبه دادن. اونجوری آدم توی مذاکره برای حقوق و شرایط کار دست بالا رو هم داره!
بازگشت به فهرست

مصاحبه کاری

هیچ قانونی برای مصاحبه کاری وجود نداره! اگر انگلیسی زبان اول شما نیست، انجام دادن یک مصاحبه شغلی به زبان انگلیسی قطعا آسون نخواهد بود ولی پیشنهاد میکنم قبل از مصاحبه نگاهی به لغات تخصصی رشته تون بندازید.

این دو سوال هم معمولا در یک مصاحبه برای کار اولتون در استرالیا پرسیده میشن:

  • چرا کشور خودتون رو ترک کردید؟
  • چطور استرالیا رو انتخاب کردید؟

به طور کلی، مصاحبه های کاری در استرالیا نسبت به بقیه کشورها خیلی رسمی نیستن. در حالی که در اغلب کشور های اروپایی، تمرکز اصلی روی تحصیلات و مدرک هست، در استرالیا بیشتر تاکید روی شخصیت افراد دارند. 

درضمن معمولا در مصاحبه بعد از یک احوالپرسی کوتاه یکسره سر اصل داستان میرن و سوالات زیادی در مورد شخصیت و تجارب حرفه ای تون می پرسن تا هر چه بیشتر در موردتون بدونند.

یک مصاحبه کاری عادی در استرالیا به طور متوسط حدود نیم ساعت تا یک ساعت زمان میبره.

بازگشت به فهرست

ویدئو – تجربه کار در استرالیا

ویدیوی زیر مربوط به هادی (یک شخص دیگر!) است که از طریق ویزای ۴۷۶ وارد استرالیا شده و از تجربه خود درباره کار پیدا کردن در این کشور صحبت میکند:

بازگشت به فهرست

دسته‌ها
تجربه شخصی نامزدی تجربه های شخصی

تجربه شخصی الناز
ویزای نامزدی استرالیا

اوايل سال ٩٣ شروع به خوندن زبان كردم كه برای فوق ليسانس به كانادا مهاجرت كنم. ليسانسم طراحي داخلی بود و مثل خيليا دوست داشتم تو يه بازار كار استاندارد فعاليت كنم.

ترم سوم، از كلاس زبان به ما اطلاع دادن يه استاد جديد از استراليا اومده و يه ترم تدريس می كنه و برميگرده. همه خيلي استقبال كرديم چون ممكن بود آيلتس با لهجه استراليايي بهت بخوره و هيچ كدوم از ما آشنايي خاصی با اين اين لهجه نداشتيم.

روز اول ورود استاد جديد همه چشم به در منتظر بوديم كه يه مرد جا افتاده با كت شلوار وارد بشه اما ديديم كه يه پسر ۸-۲۷ ساله خيلی سرحال وارد كلاس شد و شروع كرد به معرفي خودش. فارسی حرف زدنش عجيب بود نه اینکه لهجه داشته باشه ولی يه آهنگ متفاوت داشت. 

برامون تعريف كرد كه مادرش ترك تركيه بوده و پدرش ايرانی و از ١١ سالگی مهاجرت می كنند به انگليس بعد هم استراليا. گفت که تا ١١ سالگی بیشتر اوقات با مادر بزرگش بوده و حسابي شيفته خصوصيات اين زن بوده كه ماشين كروك مي رونده و براش شكلات های خارجی مي خريده.

الان هم از كار اصليش كه مهندس حمل و نقل بوده يه مدت مرخصی گرفته كه از آنه (مادر بزرگش) كه متاسفانه درگير سرطان شده بود مراقبت كنه و براي گذروندن اوقات بيكاری هفته ای چند ساعت تدريس می كنه. من اون زمان ٢٢ سالم بود و دروغ چرا حسابي فكرم مشغول استاد تازه وارد شده بود. چند جلسه ای گذشت و ما تازه داشتيم می فهميديم انگلیسی حرف زدن Native يعني چی كه اعلام كردن نيما (استاد زبان) ديگه نمياد.

این داستان گذشت و چند وقت بعد یه شب میخواستم برای مامانم( كه متخصص بیهوشیه) در بیمارستان یه چیزی ببرم که به طور اتفاقی نیما رو دیدم. انقدر حالش بد بود كه به زور منو يادش اومد. فهميدم حال انه خوب نيست و خانواده نيما دارن ميان ايران. يكم باهم صحبت كرديم و من اومدم خونه. رفت و امد های من به بيمارستان بيشتر شده بود و گاهی ميشد كه نيما هم بود و همو می ديديم و صحبت می كرديم. از لحاظ فرهنگی فرق داشتيم اما هم صحبت های خوبی شده بوديم. 

چند بار پیش اومد كه باهم بيرون هم بريم، شهر كتاب، كافه و رستوران. متاسفانه آنه فوت شد و نيما و خانوادش باهم برگشتن استرالیا. ارتباط ما كما بيش از طريق وايبر و فيس بوك حفظ شده بود. حتي تو اين مدت يه سفر دسته جمعی با دوستاي نيما و من به هند رفتيم.

جالب اينجا بود كه نيما هيچ اشاره ای به نوع رابطه ما نميكرد. در همين حین كارهای كانادای من داشت درست می شد و منم كه فكر می كردم رابطمون با نيما كاملا معمولی و دوستانست بهش گفتم که کارم داره درست میشه. اصرار کرد یکم صبر کنم ترم رو عقب بندازم تا بياد ايران و باهم راجع به مهاجرت تحصيلی به استراليا هم تحقيق كنيم. مي گفت خوبيش اينه استراليا تنها نيستم به علاوه دوستان زيادی داشت كه تو كار طراحی داخلی بودن. 

قبول كردم و اواخر اسفند ٩٥ بود كه اومد ايران. تعطيلات عيد رو با هم بوديم حتی خانواده من هم با نيما آشنا شدن و واقعا به دلشون نشست. بعد تعطيلات دنبال وكيل تحصيلی استراليا گشتیم. بعضیاشون مثل دفتر شما توصيه كردن که برای رشته من، گرفتن ويزای دائم بعد از اتمام تحصيل مشكله.

به نيما گفتم که منصرف شدم كه یه دفعه پیشنهاد کرد نامزد كنيم! گفت خيلی وقته اينو میخواسته بگه اما نمیخواست عجله كنه ولی الان فكر مي كنه اگه من برم كانادا ديگه سخت میشه با هم بودنمون.

دو تا راه داشتيم: اول ويزاي ازدواج كه خب بايد براش عقد می كرديم و دوم ويزای نامزدی كه بدون نياز به عقد كردن، ميتونستم باهاش برم استراليا و ٩ ماه وقت داشتيم بيشتر با هم باشيم و بعد عقد كنيم. 

پیشنهاد خانواده من گزينه دوم بود. نيما رفت استرالیا و بعد از ۸ ماه بعد یعنی تعطیلات سال نو میلادی با خانوادش برگشت ایران و ما یه مراسم گرفتیم و نامزد كرديم.

همون زمان براي ويزای نامزدی اقدام كرديم و با وجود زمان اعلامی پروسه ويزا كه ١٨ ماه بود، ويزای من ۹ ماهه اومد. رابطه راه دور سخت بود و كم چالش نداشتيم اما خدارو شكر گذشت.

بلیط گرفتم و واقعا به سختی از خانواده جدا شدم. پروازم با امارات بود. ٢ ساعت تا دوبی و از اونجا هم ١٣ ساعت تا ملبورن. اولين بارم بود مسافت در اين حد طولانی رو سفر می كردم. چیزی که خیلی  توجهم رو جلب کرد لهجه آدما بود. انگلیسی من بد نبود اما انگلیسی استرالیایی متفاوت بود ،حداقل اولش. نیما از چند سال قبل یه خونه خریده بود و ما همونجا ساکن شدیم.

چند روز اول که اصطلاحا جت لگ بودم و خیلی نمی فهمیدم چی شده. روزا می خوابیدم و شبا تا صبح بیدار بودم. کم کم حالم بهتر شد و اولین فرصت رفتم دنبال کارای دانشگاه. شبا هم با نیما می رفتیم خیابون های خلوت تا من رانندگی کنم.

گواهی نامه ایرانم رو ترجمه کرده بودم و می شد یه مدت ازش استفاده کنم. دانشگاه ثبت نام کردم و روزام پر می شد. در کنارش برای کمک تو هزینه ها تو گالری یکی از آشناهامون مشغول به کار شدم.

زندگی ما چالش های خودش رو داشت و نوع بزرگ شدن و فرهنگ نیما با منی که ایران بزرگ شده بودم گاها متفاوت بود اما سعی داشتیم تا جایی که میشه هم رو درک کنیم.

گاهی هم پیش میومد که ازینکه تک و تنها به خاطر نیما مهاجرت کردم عصبانی بشم و به روش بیارم.

شاید گاهی حتی گفته باشم می خوام برگردم اما در آخر ما جفتمون از وجود هم لذت می بردیم. طی این مدت، یه بار هم برای مامان اینا ویزای توریستی گرفتیم  و یه ماهی با ما بودن.

 ۹ ماه گذشت و ما تصمیم گرفتیم ازدواج مون رو رسمی کنیم تا اقامت من هم به مشکل نخوره. خدارو شکر تا اینجا که همه چیز خوب بوده و من می دونم مهاجرتم نسبت به خیلی از افراد راحت تر بوده و زود تر جا افتادم. 

دسته‌ها
تجربه شخصی تحصیلی تجربه های شخصی

تجربه شخصی یاسمن
تحصیل در استرالیا

یاسمن، متولد سال ۱۳۷۴، در سال ۲۰۱۴ با ویزای دانشجویی وارد استرالیا شد.تجربه وی از زندگی در این کشور بعنوان دانشجوی خارجی از زبان او شرح داده شده است:

تصور من از استرالیا

انتظارم از تحصيل در استراليا شبيه فيلمهايی كه در مورد كالج های آمريكايی میسازند بود. به آخرين نكته ای كه توجه میکردم، بخش آکادمیک اين تجربه بود و تصورم از دانشگاه به کمپ های مختلف و فستيوال های تابستانی خلاصه می شد. همه ترسم هم از اخت نشدن با دانشجوهای به اصطلاح بومي یا همون Local  بود.

خب هیچ کدوم از تصورات من نزديك به واقعيت نبودند. در اولين روز دانشگاه با سيلی از دانش آموزان مهاجر مثل خودم آشنا شدم. طوری كه در يك لحظه میشد ٣ يا ٤ زبان مختلف رو با هم بشنوی. 

سیستم دانشگاهی استراليا

خب من آیلتس ۶ رو داشتم. برای همين بدون حضور در كلاس های ELICOS مستقیم وارد دانشگاه شده بودم. هفته اول يا Orientation Week برای ما دانشجو های مهاجر بيشتر حالت معارفه بود و همه اساتيد به علاوه دانش اموزان راهنما يا Mentors در حال كمك كردن به ما تازه وارد ها بودند. اغلب دانشكده های استراليا به شدت بزگ هستند و پيدا كردن كلا س ها خودش به تنهايی يه كلاس نياز داشت.

كلاس های من به عنوان دانشجوی ليسانس حسابداری یا Accounting به دو گروه Tutorial و Lectures   تقسيم میشدند. در واقع Lecture ها به اين صورت هستند كه استاد يا Lecturer به مدت تقريبی ٢ ساعت راجع به مبحث صحبت می كنه و اين صحبت ها ضبط و روی سايت دانشگاه آپلود ميشه.

در كلاس های Tutorial كه كوتاه تر هستند، مشاركت دانشجوها بیشتره و سوالات پاسخ داده میشه. معمولا هر درس يك Lecture و يك Tutorial رو شامل ميشه. به عنوان دانشجوی خارجی، ما موظف بوديم ظرفيت كامل دروس رو انتخاب كنيم كه شامل ٤ درس يا يونيت ميشه.

فرق بزرگ تحصيل در استراليا برای من، سخت گیرتر بودن اساتيد نسبت به ایران بود به خصوص برای دانش آموزان خارجی كه حتما حضور و غياب میشدند. از يك طرف به خطر افتادن ويزای دانشجويیم در صورت پاس نكردن بيش از ٢ درس، از طرفی هزينه زيادی كه پدرم برای هر يونيت متحمل شده بود.

این قضیه منی كه تو ايران يكی در ميون سر كلاس ها حاضر می شدم رو تبديل به دانشجويی منضبط كرده بود. در واقع اين ديسيپلين رو نياز داشتم. حقیقتش تا اون موقع، خانواده حسابی لوسم كرده بود.

اكثردروس، Assignment یک و دو رو شامل میشن، كه اگه فكر كردين کار یک شب درس خوندنه، سخت در اشتباهين.

محل زندگی من

شب های تحويل Assignment كتابخونه دانشكده تا صبح پر از دانشجو ها بود. من ترجيح میدادم در يونيت كوچكی كه نزديك به دانشكده اجاره كرده بودم با تمركز از آخرين فرصت هام برای گرفتن يكی دو نمره بيش تر در تكاپو باشم.

آپارتمانی با يونيت های كوچک اما بسيار تميز و نوساز بود كه به علت اجاره كمتر و نزديكی به Uni Campus اكثرا توسط دانشجو ها اجاره ميشد.

آپارتمان كوچكم، با اينكه با خونه ما تو تهران قابل قياس نبود، به من حس استقلال ميداد. مكان دنجی كه با سليقه من دكور شده بود و تراس پر گل و گياهم، كه با حقوق هر هفته ام که از كار پاره وقتم نصيبم ميشد، براش يك گلدون تازه ميخريدم، به من انگیزه ميداد.

عادت کردن به شرایط زندگی در استرالیا

كم كم دوستانی پيدا كردم كه حس غربت رو برام كمرنگ می كردن و در صورت بازديد مادر و پدر يكی از ما، بقيه هم از چند وعده غذای ايرانی بی نصيب نميموندن.

سال اول دانشگاه رو با Distinction (نمره های بين ٧٠ تا ٧٩ از ١٠٠) پشت سر گذاشتم و كلی به خودم افتخار كردم كه يك سال تمام با كار نيمه وقت، وظايف خونه و از همه مهم تر درس خوندن به يك زبون جديد از پس زندگیم براومدم.

حالا تعطيلات كريسمس كه در استراليا با تعطيلات تابستانی همزمانه از راه رسيده بود. منم هيجان زده بودم و بارم رو بستم كه برم ايران و حسابی خستگی در كنم. به فكر كار و درس مشق و غذا پختنم نباشم. ٣ ماه ايران بودم. با اينكه خيلی بهم خوش گذشت حس ميكردم دلم براي نظم و كيفيت زندگیم هم تنگ شده. حالا ديگه موضوعاتی چون رانندگيهای بی قانون، طرز برخورد آدم ها، نقض حق و حقوقم و … كه در گذشته برام عادی بودند، به سادگی برام قابل درك نبودند.

بعد از فارغ التحصیلی

سه سال به همين روال گذشت و من واقعا عوض شده بودم. اعتماد به نفس داشتم و از لحاظ ارتباط برقرار كردن بسيار راحت تر از اوايل بودم. اين تغييرات در مصاحبه های شغلی به كمكم آمدند. برخلاف انتظارم خيلی زود در شركت معتبری با درآمد نسبتا خوب ۵۵۰۰۰ دلار در سال (حدود ماهانه ۳۷۰۰ دلار استرالیا بعد از مالیات)، اولين كار حرفه ای خودم رو شروع كردم. همزمان با شروع كارم وقتی كه خيالم از بابت هزينه هام راحت شد، برای ويزاي دائم هم اقدام كردم. تقريبا يك سال بعد با تكميل كردن مدارك ، ويزا رو دريافت كردم.

کلام آخر

شايد سخت ترين بخش اين پروسه نمره آیلتس بود، مخصوصا Writing که ٢ بار امتحان دادم و هر بار فقط در بخش نوشتاری نمرم از ٧ كمتر ميشد. تا اينكه بار سوم اعتراض دادم و خوشبختانه اعتراضم قبول شد.

مهاجرت نقطه عطف زندگی من بود، شايد اگه اين تصميم رو اون زمان نميگرفتم تا آخر عمر افسوس مي خوردم.  البته هنوزم دلم برای ايران و تمام نوستالژی هاش تنگ ميشه اما خوشبختانه به واسطه كارم همش در رفت و آمدم.

دسته‌ها
تجربه شخصی کاری تجربه های شخصی

تجربه شخصی مهران
مهاجرت کاری به استرالیا

مهران، متولد سال ۱۳۶۶، در سال ۲۰۱۶ به عنوان مهندس با مدرک لیسانس عمران از دانشگاه آزاد تهران مرکز و با ۴ سال سابقه کار از طریق مهاجرت کاری با ویزای دایم وارد استرالیا شد. مراحل مختلف مهاجرت مهران از گرفتن تصمیم برای مهاجرت به استرالیا تا اوضاع و احوال وی تا به امروز در این نوشته از زبان وی شرح داده شده است:

شرایط من در ایران

حدود سال ۱۳۹۳ بود و مدت زیادی بود که ذهنم مشغول همه چیز بود. از دید دوستان و اطرافیان، آدمی موفق بودم ولی احساس رضایتی از زندگی خودم نداشتم. پدر و مادرم هر دو کارمند بازنشسته هستند و به من به عنوان فرزندشان افتخار میکردند.

همیشه آرزو داشتند من لقب مهندس داشته باشم و من هم فکر میکردم وقتی به این مرحله از زندگی برسم، احساس خوشبختی خواهم کرد. تلاش زیادی برای رسیدن به هدفم کردم و خیلی خوش شانس بودم که بلافاصله پس از فراغت از دانشگاه آزاد تهران مرکز به عنوان مهندس عمران، از طریق یکی از آشنایان مشغول به کار در شرکت مهندسین مشاور شدم.

اول کار خیلی خوشحال بودم. به نسبت سنم (۲۳ سالگی) از حقوقم راضی بودم و دوست داشتم روزی شرکت خودم را تاسیس کنم. بسیار امیدوار بودم که موفقیت برای من خواهد بود.

چندی گذشت. با وجود پیشرفتهای علمی و کاری و اثبات قابلیتهای فردی، انتظاراتم از محیط کار برآورده نمیشد. اولین مشکلم حقوقم بود که اطمینان داشتم هیچ وقت به من احساس امنیت مالی نخواهد داد.

هر وقت به ازدواج فکر میکردم به این نتیجه میرسیدم که با شرایط مالی من، حتی به عنوان مهندس با حقوق نسبتا خوب، خبری از رفاه مالی در زندگی نخواهد بود.

نکته دوم که من را آزرده خاطر میکرد، فضایی بود که در محیط کار من وجود داشت. روابط افراد این احساس را به من میداد که شایستگیهای فردی نقش زیادی در پیشرفت من درمحیط کاری ندارند. این احساس به شدت انگیزه تلاش و پیشرفت در کار را از من میگرفت.

تصمیم برای مهاجرت

از بچگی فامیلهای دور و نزدیکی داشتم که از ایران مهاجرت کرده بودند و در آمریکا و کانادا زندگی میکردند. با توجه به شرایطم در ایران و تمایل بسیاری از هم دوره ای های دانشگاهی برای اقدام برای مهاجرت، هر از چندگاهی فکر مهاجرت از ایران به سرم میزد.

هر موقع فکر مهاجرت به ذهنم می آمد یاد بستگانم می افتادم که در خارج از کشور زندگی میکردند و به این نتیجه میرسیدم که واقعا اگر زندگی در خارج از کشور برای آنها بهتر از ایران نبود، در آنجا ساکن نمیشدند و میتوانستند به ایران برگردند.

علاوه بر این ،در جریان مهاجرت بسیاری از دوستان و هم دوره های دوران دانشگاه خودم از ایران بودم و برایم جالب بود که اکثر قریب به اتفاق آنها، پس از ترک ایران، در صورت داشتن شرایط کاری مناسبتر از وطن، به ایران برنگشتند و در آنجا ماندگار شدند.

تا اونجایی که برام امکان داشت سعی کردم ازشون خبر بگیرم و از شرایطشون در اونجا بپرسم. چیزی که به طور کلی دستگیرم شد این بود که به غیر از مسایل و مشکلاتی که به هر حال در خارج از کشور وجود داره مثل دوره از خانواده و تنهایی، به طور کلی از شرایط زندگیشون راضی بودند.

اگر هم میگفتند که راضی نیستند پیش خودم میگفتم پس چرا به ایران بر نمیگردند. با این تفاسیر، مقوله مهاجرت برای من هر روز جذابتر میشد.

مهاجرت به استرالیا یا کانادا

تصمیمم را برای مهاجرت تقریبا گرفته بودم و شروع به تحقیق درباره کشور مناسب برای مهاجرت کردم. یاد گرفتن زبانی به غیر از انگلیسی برایم سخت بود و به همین دلیل از همان اول فقط به کشورهای انگلیسی زبان فکر میکردم.

آمریکا هم خیلی برای من جذاب نبود چون فکر میکردم گرفتن اقامت در این کشور دغدغه خیلی زیادی داشت. با این شرایط، انتخاب اصلی من بین دو کشور کانادا و استرالیا بود که اکثر دوستانم هم در این دو کشور سکونت داشتند.

با موسسه های مهاجرتی تماس گرفتم و به این نتیجه رسیدم که پروسه مهاجرت به استرالیا برای من به مراتب ساده تر و بی دغدغه تر از کشور کانادا خواهد بود.

جدا از این مساله، یک سری جستجو هم در اینترنت و سایتهای کاریابی انجام دادم و به نظرم اومد که اوضاع اقتصاد و موقعیتهای شغلی استرالیا بهتر از کاناداست و صد در صد برای من هم اولین و مهمترین نکته این بود که بتونم در اسرع وقت بعد از ورود به کشور مقصد مشغول به کار بشم.

انتخاب وکیل مهاجرت استرالیا

حرفهای ضد و نقیضی از دوستانم در مورد استفاده کردن یا نکردن از وکیل برای مهاجرت به استرالیا میشنیدم و نمیتوانستم در مورد اینکه پروسه مهاجرت را خودم انجام بدهم و یا اینکه از موسسات مهاجرتی کمک بگیرم تصمیم بگیرم.

بعد از کمی تحقیق و استفاده از توصیه دوستان، با سازمان مارا که زیرمجموعه اداره مهاجرت استرالیاست آشنا شدم و تصمیم گرفتم کارم را به یکی از موسسه های مورد تایید مارا بسپرم.

پروسه مهاجرت به استرالیا برای یکی از دوستانم توسط یکی از همین موسسات انجام شده بود و اون هم از کارشون راضی بود.

پرداخت حق الزحمه موسسه برای من آسان نبود ولی فکر کردم انجام دادن کارم با موسسه ای با سابقه کار خوب میتونه ریسک شکست کارم رو پایین بیاره.

بالاخره قرارداد رو با موسسه بستم و قرار شد موسسه مهاجرتی کار من رو شروع کنه و به من ۳ ماه وقت دادند تا مدرک زبان رو بهشون بدم.

گرفتن مدرک آیلتس

میدونستم بزرگترین چالش من در پروسه مهاجرت به استرالیا، گرفتن مدرک آیلتس با نمره ۷ در هر مهارت بود.

از دوران دبستان به کلاسهای آمادگی زبان انگلیسی میرفتم و هیچ وقت در مدرسه و حتی کنکور، مشکلی از جهت زبان انگلیسی نداشتم . ولی شنیده بودم که گرفتن نمره قابل قبول در امتحان آیلتس بدون گذراندن دوره های آیلتس و یاد گرفتن فنون امتحان، بسیار دشوار و حتی غیر ممکن خواهد بود.

فکر میکردم توانایی گرفتن نمره کلی ۷ رو داشتم ولی از این جهت که بتونم در تمام مهارتها نمره بالای ۷ بیارم اطمینان نداشتم.

به هر حال باز هم به توصیه یکی از دوستان، کار یادگیری مهارتهای آیلتس رو با یکی از موسسه های آموزش زبان شروع کردم. کار کردن تمام وقت همزمان با اختصاص وقت کافی برای یادگیری آیلتس کار آسونی نبود ولی دوره ۶ ماهه مهارتهای آیلتس رو با موفقیت گذروندم و در امتحانهای آزمایشی آیلتس (ماک) که توسط خود موسسه برگزار میشد اکثرا میتونستم نمره آیلتس ۷ در همه مهارتها رو بگیرم.

به توصیه موسسه برای آزمون آیلتس ثبت نام کردم و تونستم یک ماهه در آزمون شرکت کنم. بعد از دو هفته نتیجه امتحان رو گرفتم و همون چیزی که فکر میکردم اتفاق افتاد. نمره کل آیلتس و تمامی مهارتها به غیر از مهارت نوشتاری بالای ۷ بود.

روحیه ام رو از دست ندادم و دو بار دیگه هم امتحان دادم ولی باز هم برای مهارت نوشتاری به مشکل خوردم. می دونستم موفقیت من در پروسه مهاجرت به استرالیا به گرفتن نمره ۷ برای تمام مهارتهای آیلتس بستگی داره و بالطبع نگران هم بودم.

شرکت در آزمون پی تی ای به جای آیلتس

از طریق یکی از همکلاسیهای دوره زبان آیلتس که اتفاقا اون هم درگیر گرفتن نمره آیلتس ۷ در همه مهارتها بود، با امتحان پی تی ای آشنا شدم.

کسی رو به طور مستقیم نمیشناختم که در امتحان پی تی ای شرکت کرده باشه ولی از خیلیها شنیده بودم که چون تمامی مهارتهای امتحان توسط کامپیوتر صحیح میشن، نظر شخصی تصحیح کننده ها کمتر اعمال میشه و آدم دیگه نباید نگران خیلی از بی عدالتی هایی باشه که ممکنه در پروسه امتحانهای دیگه مثل آیلتس پیش بیاد.

تصمیم گرفتم این راه رو امتحان کنم و بعد از کلی جستجو و تحقیق، یک استاد پی تی ای رو که در ملبورن هم بود و از طریق اسکایپ تدریس میکرد پیدا کردم.

قرار شد ۱۰ جلسه آموزشی برای من برگزار کنه و فکر میکنم ۱۰ جلسه هم کافی بود چون بیشتر نیاز به یادگیری فنون امتحان داشتم و خیلی از پیش زمینه های دیگه رو با توجه به درس خوندن برای آیلتس داشتم.

بعد از اتمام ۱۰ جلسه، برای یک امتحان پی تی ای در استانبول ثبت نام کردم و در امتحانش شرکت کردم. خودم از امتحانم راضی نبودم و احتمال میدادم که ممکنه نتونم نتیجه رو بیارم ولی مزیت بزرگ پی تی ای این هست که در عرض ۲ روز نتیجه امتحان رو میده.

متاسفانه نتیجه هم برای من مثبت نبود . چون هنوز در استانبول بودم تصمیم گرفتم برای یک امتحان دیگه در فاصله چند روز بعد از اون ثبت نام کنم. امتحان رو دادم و نتیجه رو گرفتم. بالاخره پی تی ای ۶۵ (که معادل آیلتس ۷ هست) رو آوردم !

انتظار تا گرفتن جواب ویزای استرالیا

نتیجه نمره زبان رو برای موسسه مهاجرتی فرستادم و اونطور که متوجه شدم، حدود ۶ تا ۹ ماه دیگه احتمالا ویزام میومد.

در طول این مدت سعی کردم مهارت گفتاری زبانم رو بهتر کنم و شروع به یادگیری یک سری برنامه های تخصصی رشته خودم کردم که فکر کردم احتمالا در اونجا پرطرفدار هستند.

به سایتهای کاریابی میرفتم و سعی میکردم بفهمم چه چیزهایی از یک مهندس عمران میخوان و سعی کردم در طول این مدت رزومه خودم رو به روز کنم و تا اونجایی که میتونم شانس کار گرفتن خودم در اسرع وقت رو بالا ببرم. میدونستم که پیدا کردن کار تخصصی در اونجا بسیار رقابتی خواهد بود و افرادی رو میشناختم که با وجود رزومه خیلی خوب شغلی، ماهها طول کشید تا تونستند کار پیدا کنند.

گرفتن ویزا و خرید بلیط و رزرو محل اقامت استرالیا

بعد از ۸ ماه ویزام رو گرفتم و ۹ ماه فرصت داشتم وارد استرالیا بشم.

در عین اینکه خیلی خوشحال بودم، استرس هم داشتم چون واقعا نمیدونستم تجربه زندگی کردن در کشوری غیر از ایران چطور خواهد بود. شروع به تحقیق در مورد گرفتن بلیط کردم و پس از مقایسه قیمت بین چند شرکت هواپیمایی، از شرکت هواپیمایی قطر برای ملبورن بلیط گرفتم.

مشغول پیدا کردن جای زندگی هم بودم و اینطور که متوجه شدم، در استرالیا معمول هست که به خاطر هزینه های بالا، چند نفر یک خونه چند خوابه رو اجاره میکنند و هر کدوم یک اتاق رو برمیدارند و هزینه اجاره خانه رو هم تقسیم میکنند.

آدرس سایتهای مخصوص اجاره خانه رو از طریق اینترنت پیدا کردم ولی متاسفانه چون در استرالیا نبودم و امکان بازدید خانه رو نداشتم نتونستم از طریق سایت، خانه ای پیدا کنم. تصمیم گرفتم که یک هتل ارزان قیمت رو برای چند روز اول اقامت در استرالیا پیدا کنم و بعد از اون، در همون استرالیا دنبال جا بگردم و خونه پیدا کنم.

بالاخره در بهمن ۱۳۹۶ به استرالیا پرواز کردم و بعد از ۱۵ ساعت پرواز و ۷ ساعت ترانزیت در قطر، به ملبورن رسیدم.

هوا به شدت گرم بود و از شانس بد من، مثل اینکه همون روزی که من به ملبورن رسیدم،‌ گرمترین روز در اون سال بود و دما به حدود ۴۵ درجه رسیده بود. به غیر از گرمی هوا، خود ملبورن با تهران واقعا فرق داشت و به عنوان کسی که از جهان سوم به این شهر اومده واقعا همه چیز برام تازه بود.

به نظرم ملبورن به طور خارق العاده ای زیبا بود و نظم عجیبی هم در همه جای شهر و مخصوصا در رانندگی مردم میدیدم. تاکسی بعد از تقریبا نیم ساعت به متلی که رزرو کرده بودم رسید و من هم وسایلم رو در اتاقم گذاشتم و از اول از همه از شدت خستگی یک خواب حسابی کردم.

بعد از چند ساعت هم بیدار شدم و رفتم حسابی در شهر چرخیدم و کلی از حال و هوای کشور جدیدم لذت بردم!

پیدا کردن خانه و کار پس از مهاجرت به استرالیا

یکی دو روز بعد از رسیدنم شروع به جستجو برای پیدا کردن خونه کردم. از طریق سایتی به نام گامتری که سایت اصلی نیازمندیهای استرالیاست چند خونه رو بازدید یا به قول خودشون اینسپکت کردم و یک آپارتمان که حدود ۱۰ دقیقه با قطار با مرکز شهر فاصله داشت رو انتخاب کردم.

همخونم یک خانم استرالیایی بود که حسابدار یک شرکت حمل و نقل بود. خانم منظمی به نظر میرسید و چون در طول هفته ساعات طولانی کار میکرد بیشتر آخر هفته همدیگه رو میدیدیم.

بعد از اینکه خیالم از بابت پیدا کردن محل زندگی راحت شد، شروع به جستجو برای کار تخصصی رشته خودم کردم. خیلی دوست داشتم که ابتدا به ساکن در رشته تخصصی خودم کار کنم و مثل خیلی از مهاجرهای دیگر در استرالیا، دنبال کارهای متفرقه نروم.

حدود ۱ ماه از طریق سایت سیک که سایت اصلی کاریابی استرالیا هست دنبال کار گشتم و برای بیشتر از ۱۰۰ کار رزومه فرستادم. متاسفانه به جز یکی دو تا مصاحبه تلفنی کوتاه، موفقیت دیگه ای نصیبم نشد.

با توجه به بالا بودن مخارج و اینکه پولی که از ایران به عنوان پس انداز با خودم آورده بود محدود بود، تصمیم گرفتم تا پیدا کردن کار تخصصی، دنبال کار متفرقه هم برم و بتونم هم درآمدی کسب کنم و هم زبانم رو قویتر کنم.

پیدا کردن کار متفرقه در استرالیا

علیرغم اینکه فکر میکردم پیدا کردن کار غیر مرتبط باید آسون باشه، حدودا ۳ هفته طول کشید تا یک کار فروشندگی در یک سوپرمارکت به نام گالاکسی پیدا کردم.

در این ۳ هفته علاوه بر اینکه در سایتهای کاریابی دنبال کار میگشتم، خودم هم حضوری به فروشگاهها و رستورانها میرفتم و رزومه ام رو میدادم و آخر سر هم به واسطه همین کارم، کار پیدا کردم.

حقوقم با اینکه مربوط به کاری غیر مرتبط بود، با حقوقی که در ایران به عنوان یک مهندس دریافت میکردم قابل مقایسه نبود. البته مخارج هم در استرالیا به مراتب بالاتر از ایران هستند ولی باز هم فکر میکنم کیفیت زندگی در کل حتی با یک شغل ساده در استرالیا بالاتر از شغل تخصصیم در ایران بود.

خلاصه شروع به کار کردن در سوپر مارکت کردم و حدود ۲۰ ساعت در هفته شیفت میگرفتم. از مقدار کار کردنم راضی بودم چون هم پولی که در میاوردم برای گذران زندگیم کافی بود و هم اینکه همچنان وقت داشتم برای کار تخصصی خودم اقدام کنم و رزومه بفرستم.

حدود ۴ ماه در سوپرمارکت کار کردم و فکر میکنم خیلی برام سودمند بود چون مهارت انگلیسی محاوره ای من رو خیلی بهتر کرد.

پیدا کردن کار مهندسی عمران در ملبورن و اشتغال به کار تا به امروز

بعد از ۵ ماه جستجو، بالاخره یک شرکت مهندسین مشاور بعد از سه وقت مصاحبه (یک مصاحبه تلفنی و دو مصاحبه حضوری) به من چراغ سبز نشون داد و قرار شد برای ۳ ماه به صورت امتحانی شروع به کار کنم.

البته داشتن این دوره امتحانی در استرالیا برای شروع به کار مرسوم هست و معمولا هم اگر مشکل خاصی در این دوره پیش نیاد، استخدام رسمی انجام میشه. خدا رو شکر از من هم راضی بودند و بعد از ۳ ماه به طور رسمی استخدام شدم.

حقوقم رو هم ۰۰۰ ۷۰ دلار در سال در نظر گرفتند که البته برای مهندسین عمران در استرالیا حقوق نسبتا کمی هست ولی برای شروع کار واقعا راضی بودم.

تا به امروز که این نوشته رو مینویسم (آگوست ۲۰۱۷) در این شرکت مشغول به کار هستم و از تصمیم خودم برای مهاجرت به استرالیا راضی هستم.

خیلی اوقات احساس تنهایی میکنم ولی به غیر از اون، از کیفیت زندگیم در اینجا رضایت کامل دارم. طبق برنامه ریزی هایی که کردم میتونم در عرض چند سال آینده یک خونه به صورت قسطی خریداری کنم و از حیث مالی خیالم از آینده راحت هست.

البته خیلی از دوستانم که با همسرشون به استرالیا مهاجرت کردند احساس تنهایی من رو نداشتد به خاطر همین شاید بشه گفت مهاجرت به همراه خانواده اون مشکل رو هم حل میکنه.

به طور خلاصه و برای جمع بندی، از کیفیت زندگیم در استرالیا راضی هستم و اگر زمان به عقب برمیگشت، باز هم تصمیمم برای مهاجرت به استرالیا مثبت بود.

البته خیلی از افراد رو هم میشناسم که اینجا هستند و دایما دارن از دوری وطن مینالند ولی نمیدونم با این وجود اگر واقعا انقدر ناراضی هستند، چرا به ایران برنمیگردند؟!

لازم میدونم که از جناب امیرشاهی هم برای تمام راهنمائی هاشون تشکر کنم. بدون کمک ایشون و همکاران متعهدشون, زندگی من با الان خیلی فرق داشت.

دسته‌ها
مهاجرت به استرالیا

استفاده از وکیل رسمی و ثبت شده مهاجرت به استرالیا

تصور اشتباه بر اینست که تنها قاچاقچیان لب مرز که به صورت غیرتضمینی و با خطرات فراوان ، افراد را از مرز خارج کرده و در کشور مورد نظر، بدون امنیت جانی و در آینده ای نامعلوم رها می کنند، کلاهبردار و غیر قابل اعتماد هستند. اما متاسفانه گاهی اشخاص حقیقی و حقوقی، در قالب تبلیغات و پوشش کاملا موجه و حرفه ای، متقاضیان مهاجرت را در دام خود می کشند.

مهاجرت پروسه ساده ای نیست. وعده های رنگین دریافت اقامت کشورهایی همچون کانادا و استرالیا به راحتی و در مدت زمان کوتاه یا تضمین شغل و اقامت دائم در کشور مورد نظر باید شک شما را بر انگیزد. واقعیت این است که هیچ وکیل یا مشاور امور مهاجرتی، نمی تواند موفقیت دریافت اقامت شما را به طور کامل تضمین کند. درخواست ویزا را می توان با مقاله دانشگاهی مقایسه کرد. برای دستیابی به یک درجه خوب، باید در مورد موضوع تحقیق کنید، آن را درک کنید و ادعاهای خود را با منابع مربوطه، پشتیبانی کنید.

در مورد امور مهاجرت به استرالیا، استفاده از وکیل برای مهاجرت به استرالیا الزامی نمیباشد ولی بسیاری از متقاضیان ، به دلایلی مانند پیچیده بودن شرایط و همچنین، حصول اطمینان بیشتر از اخذ اقامت استرالیا و یا ‌ویزای استرالیا، از خدمات وکلای مهاجرت بهره میگیرند.

بسیاری از این موضوع مهم اطلاعی ندارند که همه ی کسانی که در امور مهاجرت فعالیت دارند، لزوما وکیل مهاجرت نیستند، و نکته ی مهم تر اینکه، همه ی وکلا، ثبت شده نیستند!

به چه افرادی برای مهاجرت به استرالیا اطمینان کنیم؟

طبق قوانین اداره مهاجرت استرالیا، وکلای رسمی مهاجرت این کشور باید به طور رسمی در اداره مارا ثبت شده باشند تا بتوانند به صورت قانونی در زمینه مهاجرت فعالیت کنند. وکلای رسمی استرالیا بعد از ثبت شدن در این سازمان، کدی به نام کد مارا دریافت میکنند که باید در هر گونه فعالیت تبلیغاتی استفاده کنند.

از کجا میتوانیم اطمینان پیدا کنیم که وکیل ما ثبت شده است؟

همانطور که اشاره شد، یک وکیل ثبت شده دارای یک شماره ثبت منحصر به فرد است که حاوی حروف MARN است. به عنوان مثال، وکیل ما، با نام متین امیرشاهی با شماره MARN 1685110 ثبت شده است. دو شماره اول، (۱۶) نشان می دهد که متین امیرشاهی در سال ۲۰۱۶ ثبت شده است. برای مشاهده پروفایل ما در سایت مارا میتوانید بر روی این لینک کلیک فرمایید.

همچنین، برخی از وکلا ، یک پروفایل در سایت انجمن مهاجرتی استرالیا ( MIA) ، انجمن حرفه ای وکلای مهاجرت دارند. در این وبسایت، شما از طریق نام، کشور، زبان و … می توانید در مورد وکیل خود جستجو کنید. آقای متین امیرشاهی عضو رسمی این سازمان هم هستند.

به چه افرادی نباید اعتماد کنیم؟

هرگاه بدون درخواست شما، تماس یا ایمیلی در جهت ارائه خدمات امور مهاجرتی از شخص یا دفتری دریافت کردید، حتما در معتبر بودن آن شک کنید. بدون تکمیل فرم ارزیابی مهاجرت، این امر تقریبا بعید است.

اگر نمی توانید به وبسایت، شبکه های مجازی و سوابق آن شخص یا موسسه دسترسی پیدا کنید، حتما از آن اجتناب کنید. سابقه معتبر و قابل رهگیری دفاتر و وکلای مهاجرت، مهم ترین فاکتور اعتماد افراد به آنهاست.

نکته ی مهم دیگر، امکان دسترسی به مجوز رسمی فعالیت فرد یا شرکت مورد نظر است. تمام وکلای مهاجرتی معتبر و قانونی، مجوز رسمی اداره مهاجرت آن کشور را دارند.

خلاصه ای از قوانین فعالیت وکلای ثبت شده و رسمی مهاجرت استرالیا

  • وکلای ثبت شده مهاجرت به استرالیا موظف به رعایت منشور اخلاقی هستند و باید استانداردهای کاری و اخلاقی‌ را رعایت کنند، به  متقاضیان مشاوره صحیح دهند و آنها را در پروسه کاری مهاجرت قرار دهند و با آن ها صادقانه و منصفانه رفتار کنند. اما اگر در شرایطی قرار گرفتند که متوجه شدند متقاصی طبق قانون استرالیا عمل نمیکند و با وکیل خود صادق نیست وکیل میتواند قرار داد را لغو کند و پروسه مهاجرت وی را دیگر دنبال نکند.
  • وکیل موظف است قبل از شروع هر کاری، یک نسخه از راهنمای حقوق مصرف کننده که توسط سازمان مارا تهیه شده، را به موکل ارایه دهد.
  • وکیل موظف به ارایه خدمات مهاجرت به طور خاص در حیطه تخصصی خود میباشد و باید همیشه محافظ منافع مشتری وحریم خصوصی وی باشد و اجازه فاش کردن اطلاعات وی را ندارد.
  • وکیل موظف است در صورت درخواست موکل، نسخه ای از هرگونه مدرکی که به اداره مهاجرت ارایه شده را به وی ارایه دهد.
  • وکیل باید دارای شماره تماس و یا آدرسی باشد که در ساعات اداری، موکلین بتوانند با وی ارتباط داشته باشند. حال اگر وکیلی آدرس و یا تلفن کاری خود را تغییر داد، باید حد اکثر ظرف 14 روز آدرس و تلفن جدید خود را  در اختیار موکلین قرار دهد.
  • برای شروع رسمی کار مهاجرت به استرالیا، نیاز به قراردادی رسمی بین وکیل و موکل است و تمامی بندهای آن باید مطابق با منشور اخلاقی سازمان مارا باشد .
دسته‌ها
تجربه شخصی سرمایه گذاری تجربه های شخصی

تجربه شخصی رعنا
سرمایه گذاری در استرالیا

فهرست

تصمیم برای مهاجرت
وضعیتم در ایران
انتخاب استرالیا
استارت کار
گرفتن دعوتنامه ایالتی
ارسال درخواست ویزا
ورود به استرالیا و سرمایه گذاری
راه اندازی Business دوم
ویزای ۸۸۸
تجربه من

متن زیر تجربه شخصی خانم رعنا درباره مهاجرت به استرالیا از طریق سرمایه گذاری است که از زبان ایشان برای ما شرح داده شده است.

تصمیم برای مهاجرت

هیچ وقت فکر نمی کردم روزی بخوام ایران رو ترک کنم، اون هم به مقصدی به دوری استرالیا. اما خب بعد از شکست زندگی مشترکم در سن ۴۲ سالگی ناگهان تمام وابستگی هام به ایران برام کمرنگ شد و فکر مهاجرت در ذهنم قوت گرفت.
در ایران داروخانه داشتم و رشته خودم هم داروسازی بود. می تونستم از طریق مهاجرت کاری اقدام کنم اما ترجیح دادم از طریق سرمایه گذاری کارم رو شروع کنم.
بازگشت به فهرست

وضعیتم در ایران

به عنوان یک زن در کسب و کارم کاملا موفق محسوب می شدم و معتقد بودم راه اندازی یک بیزینس موفق در استرالیا چالشی بود که اعتماد به نفس ضربه دیده ام را دوباره ترمیم می کرد. از سن پایین کار کرده بودم و به قول معروف، پوستم در بازار کار ایران حسابی کلفت شده بود.
بازگشت به فهرست

انتخاب استرالیا

می تونستم به جای استرالیا، کانادا رو انتخاب کنم اما فکر کردم برای شرایط روحی من، شهری ساحلی مثل Gold Coast در Queensland بهترین جای دنیاست.

قبلا به استرالیا سفر کرده بودم. شیفته ی Queensland، علی الخصوص Gold Coast بودم. آب و هوای استوایی، دریای فیروزه ای، مردم شاد، خیابان های زنده، تمام چیزی بود که لازم داشتم.
بازگشت به فهرست

استارت کار

شروع به تحقیق کردن و خوندن زبان کردم و خیلی هدفمند به دنبال کارهای مهاجرت بودم. در نهایت یک وکیل رو که در ایران دفتر ثبت شده داشت و عضو سازمان مارا هم بود انتخاب کردم.
بازگشت به فهرست

گرفتن دعوتنامه ایالتی

در مرحله Bussiness Plan هنوز ایده های زیادی در سرم بود، اما هیچ کدوم شکل واحدی نداشت. تصمیم بر این شد که یه طرح اولیه با کمک وکیل ، صرفا جهت موافقت ایالتی ارائه بدم. تصمیم بر دایر کردن یک شیرینی فروشی بود. مقدار سرمایه گذاری هم 220,000 $  اعلام شد. ۸ روز کاری بعد از ارسال درخواست به ایالت Queensland، جواب مثبت ایالتی به من اطلاع داده شد. ظاهرا تمام ایالتهای استرالیا از ویزای سرمایه گذاری خیلی خوب استقبال میکنن.
بازگشت به فهرست

ارسال درخواست ویزا

بعد از گرفتن جواب مثبت ایالتی، وکیلم یک لیست بلند بالا از مدارک لازم برای ویزا به من ایمیل کرد. اطلاعات خیلی زیادی هم لازم بود. از کارشناسی املاک و صورتحساب مالی داروخانه تا تاریخ دقیق تمام سفرهای خارجی که رفته بودم.

مدارک و اطلاعات رو جمع کردم و کمتر از دو ماه بعد از گرفتن دعوتنامه، درخواست ویزا رو فرستادیم. حدود یک سال گذشت و هیچ خبری از اداره مهاجرت نشد تا اینکه ایمیلی اومد و از من یک سری مدارک تکمیلی خواستن. تست پزشکی هم همون موقع انجام دادم. چند ماه بعد، و بعد از درخواست یک سری مدارک دیگه و همینطور یک تماس تلفنی که از سفارت با من داشتن، ویزای من صادر شد. لحظه ای برای رفتن تردید نکردم!
بازگشت به فهرست

ورود به استرالیا و سرمایه گذاری

از بین اموال شخصی فقط داروخانه رو واگذار کردم و با یه بلیط امارات وارد استرالیا شدم. یک ماه اول هر روز به Surfers Paradise ، قشنگ ترین ساحل  Gold Coast  می رفتم. آرامشی که سالها گم کرده بودم ، کم کم  داشت به من برمی گشت.

تصمیم گرفتم یک شیرینی فروشی آماده با تمام تجهیزات بخرم.

حدود ۶ ماه بعد از ورودم به استرالیا یک شیرینی فروشی آماده رو حدود ۲۳۰ هزار دلار استرالیا خریدم. شاید بدترین تصمیم من بود! ظاهرا در Gold Coast  اکثر مردم، رژیم غذایی محتاطی رو رعایت میکنن و در موارد کمی از شیرینی استفاده می شد.

با اندکی ضرر، بعد از نه ماه شیرینی فروشی رو فروختم که بعدا تبدیل به فروشگاه ماست یخ زده شد. باید سریع یک Business دیگه میخریدم تا میتونستم برای ویزای دائم اپلای کنم.
بازگشت به فهرست

راه اندازی Business دوم

حدود سه ماه بعد از فروش شیرینی فروش، با کمک یک پزشک ایرانی که در استرالیا باهاش آشنا شدم امتیاز یک کلینیک پزشکی رو گرفتم. تجهیزش کردم، آگهی دادم و پزشک استخدام کردم. کارم گرفت، اونم یشتر از حد تصورم!

اوایل که میخواستم که Business رو در استرالیا بزنم نگران بودم که گردش مالیم به حداقل ۳۰۰ هزار دلار در سال نرسه ولی بعد از درگیر شدن در کار در استرالیا متوجه شدم که این رقم واقعا در مقیاس استرالیا پول زیادی نیست و برای یک کسب و کار معمولی، نداشتنش سخت تر از داشتنشه!
بازگشت به فهرست

ویزای ۸۸۸

دو سال بعد از خرید کلینیک برای ویزای ۸۸۸ دائم اپلای کردم.

یک حسابدار خبره (Chartered Accountant) ارزش Business ام رو حدود ۳۰۰ هزار دلار برآورد کرد که بالاتر از حداقل لازم (۲۰۰ هزار تا) بود.

گردش مالی کلینیک هم خیلی بیشتر از ۳۰۰ هزار دلار (حداقل لازم) بود. این همون مبلغی بود که به اداره مالیات استرالیا اعلام کرده بودیم و معیار اداره مهاجرت هم ظاهرا همون مبلغ اعلام شده به اداره مالیات بود.

تنها چیزی که براش یه ذره نگران شده بودم، سفرهای زیادم به خارج از استرالیا بود. ظاهرا یک شرط ویزای دائم این هست که باید ثابت کنید به طور روزانه و مداوم، Business رو (در استرالیا) مدیریت میکردید.
از اونجا که من در سال حداقل ۳،۴ ماه خارج استرالیا بودم، آفیسر بهم گیر داده بود که چطور از خارج از استرالیا داشتی اینجا رو مدیریت میکردی!

در نهایت، بعد از ۹ ماه بالاخره ویزای دائم رو دادن! یک سال بعدش هم برای شهروندی اپلای کردم و الان منتظر تاریخ امتحان Citizenship هستم.
بازگشت به فهرست

تجربه من

راه انداختن Business توی یک جای جدید چالشهای خودش رو داشت و نمیتونم بگیرم کار آسونی بود. برای خود من، پیدا کردن شریک کاری که خودش هم پزشک بود، کمک بزرگی محسوب می شد. خیلی از مجوز ها بدون کمک اون صادر نمی شد.

 به هر حال، موفقیتم، چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ روحی ، تاثیر به سزایی در من داشت. در کل از تصمیمم برای مهاجرت راضیم.
واقعیت اینه که پیشرفت توی استرالیا فقط با زحمت کشیدن اتفاق میفته ولی وقتی اتفاق میفته، نتیجه خیلی پربارتر از ایرانه.
بازگشت به فهرست

فرم ارزیابی رایگان مهاجرت به استرالیا